برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۲۲
خیام
 

دینش بدست دیوان تلف؛ تا اینجا زرد روی باشد و آنجا سیاه روی و بگویندش که «هان الفتنة نائمة لعن الله من ایقظها»[۱] خویشتن از زخم لعنت صیانت کند و خصومت، اینجا با سلطان داند و آنجا با سبحان. این چنین کلوخ امرودها نکند؛ که روزی، هم این کلوخ برسر وی کوبند و هم آن امرود بر جان او ولا تحسبنّ الله غافلا عمّا یعمل الظّالمون[۲] اکنون، بزرگی و اعتقاد پاک بدان انقباض سابق و انبساط لاحق معذور فرمایند. والسلام علیک الف الف بمحمد و آله.»

حکیم سنائی، در این نامه، همان‌طور که شریعت را بوجود عمری مانند خلیفهٔ دوم نیازمند دیده حکمت را هم بوجود عمری مثل خیام محتاج دانسته است. و از سکون صلابت او دربارهٔ محیلان نیشابور در شگفت آمده و اظهار تعجب کرده از اینکه با وجود چندین فساد در جوار او چگونه ذوالفقار زبانش در نیام و درّهٔ صلابتش بر طاق مانده است؟!.. وهمچنانکه خود را عاشق صادق (یعنی عارف) نامیده، خیام را نیز پیشوای حکما معرفی کرده و از او توقع نموده که محیلان و مفسدان نیشابور را تعقیب و تنبیه کند و حقیقت قضیّه را برملا سازد. از این اظهارات سنائی، که شاهدیست صادق، علوّ مقام خیام در حکمت و صلابت شخصی و نفوذ کلمه و نفاذ امر و نهی او نیز در نیشابور، بخوبی، مستفاد میشود.

۲

ابوالحسن نظام‌الدین احمدبن عمربن علی نظامی عروضی سمرقندی که در نیمهٔ آخر قرن پنجم و نیمهٔ اول قرن ششم هجری قمری (اواخر قرن یازدهم و اوائل قرن دوازدهم میلادی) در حدود سمرقند و طوس و هرات و نیشابور میزیسته و غالب اوقات ملازم دربار ملوک غوریهٔ بامیان بوده، در کتاب (مجمع النّوادر) که اکنون به (چهار مقاله) معروفست و آنرا در بین سالهای ۵۵۱ و ۵۵۲ هجری قمری، بنام شاهزاده غوری: ابوالحسن حسام‌الدین علی‌بن فخرالدوله مسعودبن عزّالدّین حسین تألیف کرده است،


  1. پست شد فتنه درحالی که خوابیده خدا لعنت کناد آنکس را که بیدارش نماید.
  2. آیهٔ ۴۳ از سورهٔ ۱۵ (ابراهیم) یعنی؛ مپندار البته خدا را بیخبر از آنچه میکنند ستمکاران.