این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
رباعیات خیام
۳۴۳
۱۶۹ – ۲۰۴ حج
آنها که فلک ریزهٔ دهر آرایند، | آیند و روند و باز پیدا آیند؛ | |||||
از دامن آسمان تا جیب زمین | خلق است که تا خدا نمیرد زایند. |
۱۷۰ – ۲۹۰ – ۳ کم – ۸۵ رز – ۱ سع
آنها که[۱] کهن شدند[۲] و آنها که[۳] نوند، | هریک[۴] بمراد خویش لختی بدوند[۵]، | |||||
این شغل جهان[۶] بکس نماند هرگز؛[۷] | رفتند و رویم و دیگر[۸] آیند و روند. |
۱۷۱ – ۲۷۲ حج – ۵۵ کم – ۱۸۶ رز
آنها که[۹] محیط فضل و آداب شدند، | در کشف دقیقه[۱۰] شمع اصحاب شدند، | |||||
ره زین شب تاریک نبردند برون؛ | گفتند فسانهای و در خواب شدند. |
۱۷۲ – ۶۴ حج – ۹۱ رز – ۵۸ بو
اجرام که ساکنان این ایوانند، | اسباب تردّد خردمندانند. | |||||
هان.. تا سررشتهٔ خرد گم نکنی | کایشان که[۱۱] مدبّرند سرگردانند. |
۱۷۳ – ۱۴۷ حج – ۲۶ کم – ۱۲۰ رز – ۲۶ نز ۵۱ بو
از آمدنم[۱۲] نبود گردون را سود | وز رفتن من[۱۳] جاه و جلالش[۱۴] نفزود | |||||
وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود | کاوردن و بردن من[۱۵] از بهر چه بود؟!. |
۱۷۴ – ۹۲ رز
از باده بساط زهد خواهد فرسود؛ | امروز که دست یافتم بر مقصود. | |||||
فردا اگرم بسوزی ار بنوازی؛ | شک نیست که آن کنی که باشد به بود. |
- ↑ کم و رز – آنانکه.
- ↑ بوند.
- ↑ کم و رز – و آنانکه.
- ↑ سع – هر کس.
- ↑ کم – پی یکدگر یکایک بشوند.
- ↑ کم – وین ملک جهان. سع – این کهنه جهان.
- ↑ کم و رز – جاوید. سع – باقی.
- ↑ کم – باز.
- ↑ کم و رز – آنانکه.
- ↑ کم – علوم.
- ↑ رز – کانان که.
- ↑ کم و رز و نز – زاوردن من.
- ↑ کم و رز و نز – وزبردن من.
- ↑ کم – بعز و جاهش. نز – جاه و جمالش. بو – جمال و جاهش.
- ↑ بو – کاین آمدن و رفتنم.