این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
رباعیات خیام
۳۶۳
۳۰۹ – ۱۹۲ کم – ۱۵۴ رز
ایدل، همه اسباب جهان خواسته گیر، | باغ طربت بسبزه آراسته گیر | |||||
وانگاه بر آن سبزه شبی چون شبنم | بنشسته و بامداد برخاسته گیر. |
۳۱۰ – ۱۸۲ کم – ۱۵۵ رز – ۶ مج
ای دوست، غم جهان بیهوده مخور، | بیهوده غم جهان فرسوده مخور. | |||||
چون بود گذشت و نیست نابوده[۱] بدید؛ | خوش باش؛ غم بوده و نابوده مخور. |
۳۱۱ – ۹۶ کم – ۱۵۶ رز
این اهل قبور خاک گشتند و غبار، | هر ذرّه ز هر ذرّه گرفتند کنار، | |||||
آه.. این چه شرابست که تا روز شمار | بیخود شده و بیخبرند از همه کار! |
۳۱۲ – ۱۹۵ کم – ۱۵۷ رز
ایّام جوانیست؛ شراب اولیتر[۲]، | با روی نکو بادهٔ ناب اولیتر[۳]. | |||||
این عالم فانی چو خرابست و یباب[۴]؛ | از باده درو مست و خراب اولیتر. |
۳۱۳ – ۲۶۴ حج
با یار گر آرمیده باشی همه عمر، | لذّات جهان چشیده باشی همه عمر؛ | |||||
هم آخر کار رفت باید وانگه | خوابی باشد که دیده باشی همه عمر. |
۳۱۴ – ۸۸ بو
برخیز و دوای این دل تنگ بیار، | آن بادهٔ مشکبوی گلرنگ بیار، | |||||
اجزای مفرّح غم ار میخواهی؛ | یاقوت می و بریشم چنگ بیار. |
۳۱۵ – ۱۱۶ حج – ۶۸ کم – ۱۵۸ رز
تا چند ازین[۵] حیله و زرّاقی عمر؟ | تا چند مرا درد دهد ساقی عمر؟ | |||||
حقّا.. که من از ستیزه و جرئهٔ او[۶] | چون جرعه بخاک ریزم این باقی عمر! |