برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۷۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۳۶۴
خیام
 

۳۱۶ – ۲۳۰ حج

  تا کی رقم زیان و سودت آخر؟ در سینه و دل آتش و دودت آخر؟  
  روزی دو درین گلخن پرغم بودی؛ آگاه نبودهٔ چه بودت آخر!..  

۳۱۷ – ۳۲۵ حج – ۲۵۱ کم – ۱۵۹ رز

  چون حاصل آدمی درین جای[۱] دو در جز درد[۲] دل و دادن جان نیست دگر؛  
  خرّم دل آنکه یکنفس بیش نبود[۳] و آسوده کسی که خود نزاد از مادر!  

۳۱۸ – ۲۲۳ حج

  خامش منشین؛ عمر، درین ره زنهار.. بین العدمین است وجودت؛ هشدار..  
  زانرو که نبودهٔ تو هیچ اوّل بار؛ صد بار بترتری از آن آخر کار.  

۳۱۹ – ۲۸ کم – ۱۶۰ رز

  خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر، بوی قدح[۴] از غذای مریم خوشتر،  
  آه سحری ز سینهٔ خمّاری از نالهٔ بوسعید و ادهم خوشتر..  

۳۲۰ – ۲۰۹ حج

  خیام که کوزه در سبو کرد آخر، کار همه عاشقان نکو کرد آخر،  
  افسار نماز و پوزه بند روزه از گردن این خران فرو کرد آخر.  

۳۲۱ – ۴۵ حج – ۱۶۱ رز – ۸۹ بو

  دی کوزه گری بدیدم اندر بازار؛ بر تازه گلی لگد همیزد بسیار  
  و آن گل بزبان حال با او میگفت: «من چون تو بدم مرا تو نیکو میدار[۵]»  

۳۲۲ – ۷ حج – ۲۲۲ کم – ۱۶۳ رز – ۹۱ بو

  سنّت بکن[۶] و فریضهٔ حق[۷] بگذار و آن لقمه که داری ز کسی[۸] بازمدار،  
  غیبت مکن و دل کسی را نازار[۹]؛ در عهدهٔ آن جهان منم؛ باده بیار.  

  1. کم و رز – دیر.
  2. کم و رز – خون.
  3. کم – آنکسی که نامد بوجود. رز – آنکسی که معروف نشد.
  4. کم – یک جرعه می
  5. رز و بو – من همچو تو بوده‌ام مرا نیکو دار.
  6. کم – سستی مکن. رز و بو – سنت مکن.
  7. کم و بو – فریضه‌ها را.
  8. کم و رز و بو – کسان.
  9. بو – مازار. رز – خلق خدا را مازار. کم – در خون کس و مال کسی قصد مکن.