این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
رباعیات خیام
۴۰۳
۵۹۰ – ۳۱۶ حج
هرچند ز دست دهر غمکش باشی | وز جور و جفای چرخ ناخوش باشی؛ | |||||
زنهار.. ز دست ناکسان آب زلال | بر لب مچکان؛ گرچه در آتش باشی!.. |
۵۹۱ – ۲۰۵ حج – ۱۳۸ کم – ۳۲۸ رز
هنگام صبوح؛ ای صنم[۱] فرّخ پی، | برساز ترانهای و پیش آور می؛ | |||||
کافکند[۲] بخاک صد هزاران جم و کی | این آمدن تیر مه و رفتن دی. |
۵۹۲ – ۲۴۶ کم – ۳۲۹ رز
یارب، بگشای بر من از رزق دری، | بی منّت مخلوق[۳] رسان ماحضری، | |||||
از باده چنان مست نگهدار مرا؛ | کز بیخبری نباشدم درد سری. |