رسالهایست مسمّی به (میزانالحکم) در بیان یافتن قیمت چیزهای مرصّع بدون کندن جواهر از آن و دیگر رسالهایست مسمّی به (لوازم الأمکنه) و غرض از آن رساله در یافتن فصول اربعه است و علّت اختلاف هوای بلاد و اقالیم. و از اکثر کتب چنین معلوم میشود که وی مذهب تناسخ داشته؛ آوردهاند که در نیشابور مدرسهٔ کهنهای بود، از برای عمارت آن خران خشت میکشیدند، روزی، حکیم در صحن مدرسه با جمعی طلبه راه میرفت، یکی از آن خران بهیچوجه باندرون نمیآمد. حکیم، چون این حال بدید، نبسّم کرد و بجانب خر رفته؛ بدیهةً گفت:–
«ای رفته و باز آمده بل هم گشته، | نامت ز میان نامها گم گشته، | |||||
ناخن همه جمع آمده و سم گشته، | ریش از پس کون در آمده دم کشته». |
خر داخل شد. از حکیم پرسیدند «سبب، چه بود؟...» گفت (روحی که تعلق بجسم این خر گرفته، بیدن مدرّس این مدرسه بود؛ لهذا نمیتوانست درآید. اکنون؛ چون دانست که حریفان او را شناختند؛ خود بالّضروره ، قدم باندرون نهاد.»
منظور از (میزانالحکم) در این گفتار تتّوی، میزانالحکمه و ظاهراً همان رسالهایست که دکتر رزن در آخر مجموعهٔ رباعیات چاپ کرده و شاید نسّاخ، کلمهٔ (الحکم) را بجای (الحکمه) از روی اشتباه نوشته باشند و میزان الحکمه، عنوانی است که دانشمندان ریاضیدان اسلام به (ترازوی ارشمیدس) دادهاند مرحوم استاد اقبال آشتیانی در شمارهٔ هشتم از دورهٔ اول مجلهٔ (شرق) مینویسد «نگارنده در جزء مجموعهای از رسائل ریاضی، نسخهای دارم از تألیفات میرزا ابوتراب مهندس از اجلّهٔ ریاضیون عهد محمّد شاه قاجار بخطّ پسر او میرزا محمّد و مؤلّف آن رساله، یعنی میرزا ابوتراب، در باب میزانالحکمه چنین مینویسد (و از جمله صنایع عجیبه که در ازمنهٔ سالفه معهود بوده و در این اعصار از میان رفته طریق صنعت میزانالحکمه است و خاصیّت غریبهٔ آن میزان آنست که مقادیر اجزای هر جسم مرکّبی بدون تحویل و تفکیک اجزای آن باستعانت آن میزان بدست میآید و در زمان ملوک یونان یکی از ملوک اکلیلی مصنوع از طلا و نقرهٔ مکلّل و مرصّع بجواهر بجهة یکی دیگر