برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۵۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۴۶
خیام
 

از ملوک فرستاده و آن پادشاه خواست مقادیر هر یک از طلا و نقره و جواهر آن اکلیل را استعلام نماید بدون آنکه آن اکلیل شکسته شود یکی از حکمای یونان اختراع آن میزان را نمود و عبدالّرحمن خازن رساله‌ای در کیفیت صنعت آن میزان نوشته و تصویر آنرا کشیده. قدری از آن رساله الحال در نزد این فقیر موجود است». و موضوع ضنّت خیام در نشر علوم و تناسخی بودن او و همچنین قصهٔ رباعی خواندن وی در گوش خر از جملهٔ افسانه‌هائی است که راجع بآنها در مباحث مربوطه توضیحات لازم داده شده است.

۱۴

حاجی لطفعلی بیک شاملو معروف به (آذر بیگدلی) در تذکرهٔ ( آتشگده) که آنرا در سال ۱۱۸۰ هجری قمری (۱۷۶۶ میلادی تقریباً) بنام سلطان عصر خود؛ کریمخان زند، تألیف کرده، دربارهٔ خیام بدین مختصر کفایت می‌ورزد (خیام و هو عمر. گویند با سلطان سنجر بر سر یک تخت می‌نشسته. مذکور است که با نظام‌الملک و حسن صبّاح طفل یک دبستان بوده و در آنجا شرطی در میان رفته که روزگار هریک را تربیت کند، آن دو نفر را با خود شریک داند. بعد از آنکه نظام‌الملک بمسند وزارت نشست، حسن، داعیهٔ شرکت داشت. عاقبت کار بدعوی انجامید که مفصّل آن در تواریخ مسطور است و عمرخیام باقطاع چند محلّ زراعت در نیشابور از او قناعت کرد. رباعیات را بسیار خوب میگفته».

گفتار آذر راجع باینکه «خیام با سنجر بر سر یک تخت می‌نشسته» اشتباه بنظر میرسد؛ زیرا بنا بر قول ابن‌فندق در (تتمهٔ صوان‌الحکمه) بطوریکه عنقریب نگاشته خواهد شد و ظاهراً اقدم و اصحّ روایات در این زمینه می‌باشد، سنجر از خیام، در ایام صباوت خود آزرده خاطر گشته و بعداً هم دوستش نمی‌داشته است و خیام را سلطان ملکشاه پدر سنجر بسیار معزّز می‌داشته و در سلک ندمای خویش قرار داده و آنکه وی را با خود بر سر یک تخت می‌نشانده خاقان شمس الملوک در بخارا بوده است.