تاریخ الفی را هم که راجع بخیام است نقل کرده[۱] سپس مینویسد:–
«وفات عمر خیام را غالباً مصنّفین اروپا در سنهٔ ۵۱۷ مینویسند و بروکلمن[۲] در تاریخ علوم عرب در سنه ۵۱۵ و سند موثقی برای هیچیک از این دو تاریخ بنظر ضعیف نرسیده است.[۳] در هر صورت، از چهار مقاله واضح میشود که وفات او بین سنهٔ ۵۰۸ – ۵۳۰ بوده است؛ زیرا که در سنهٔ ۵۰۸ در حیات بوده است و در سنهٔ ۵۳۰ که نظامی عروضی قبر او را در نیشابور زیارت کرده چندین سال از وفات او گذشته بوده است».
میرزای قزوینی موضوع استبعاد و خدشه در صحت حکایت پیمان خیام و حسن صباح و نظامالملک را از تاریخ ادبیات پرفسور براون اخذ و نقل کرده و ظاهراً خودش این خدشه را وارد ندیده و بدین جهة هم مطلب را با ذکر جملهٔ «والله اعلم بالصواب» خاتمه داده و حق هم بجهات ذیل با او بوده است:–
۱– اگرچه اخیراً نسخهای از چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی بدست آمده؛ که بسال ۸۳۵ هجری قمری در هرات تحریر و قدیمیترین نسخ موجود آن کتاب تشخیص یافته و در جمله «چون در سنه ثلثین بنشابور رسیدم (چند) سال بود آن بزرگوار روی در نقاب خاک کشیده بود» از حکایت هفتم[۴] مقالت سوم آن کتاب در این نسخه بجای کلمهٔ «چند» لفظ «چهار» ضبط گردیده و در صورت صحّت این ضبط، تاریخ وفات خیام، تقریباً، با سال ۵۲۶ هجری قمری مطابق میافتد؛ ولی
- ↑ چون عین عبارت مآخذ مذکور و جامعالتواریخ بعلاوه ترجمهٔ فارسی آنچه بزبان عربی است در مواقع خود در این مجموعه درج شده؛ از تکرار آنها در این مورد صرفنظر شد.
- ↑ Brockelmann gueschichte der Arabischen litteratur weimar, 1898.
- ↑ تماس هاید انگلیسی در صفحهٔ ۵۲۹ کتاب خود Veterum Persrum Religio که بزبان لاتینی در (تاریخ ادیان ایرانیان باستان و مدیها و پارتیها) تألیف کرده، تاریخ وفات خیام را بدین عبارت فارسی ذکر کرده که عیناً نقل میشود: «وفات ملکالحکما و سلطانالعلما و قدوةالفضلا علامه خواجه عمر خیام در سنهٔ سبع عشر و خمس مائه بوده است در نیشابور».
- ↑ عین این حکایت در این مجموعه قبلاً درج شده بآنجا رجوع شود.