برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۶۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خیام و مأخذهای عربی

۱

جارالله ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری که بسال ۴۶۷ در قریهٔ (زمخشر) خوارزم بدنیا آمده و بسال ۵۳۸ در گرگان درگذشته، در کتاب (الزّاجر للّصغار عن معارضة الکبار) می‌نویسد: «ولعهدی بحکیم الدّنیا و فیلسوفها الّشیخ الأمام الخیامی قد نظمنی و ایّاه المجلس الفریدی فسألنی عن عین (المطبّق) و (المصمّم) فی‌وصف الّسیف فقلت انّها مکسورة وفسّرت (المطبّق) بانّه الذّی یصیب طبق المفصل و (المصمّم) بالذّی یصیب صمیمه و قلت منه قول الخاصّة «صممّت عزیمة فلان» و « صمّم فلان عزیمةً» من غلط العامّة و آنسته بقوله «یُطبّق فی افعاله و یُصمّم» فقال «انا کنتُ اعرف انّ العین فیها مفتوحة» و تَکلّم فی ذلک بکلام فلّما کان بعد ذلک بایّام قعد یُنْشدُ فی‌المجلس الفریدی عینیّة أبی العلاء:–

«نبیّ من الغربان لیس علی شرع
یُخبّرنا اَنّ الشعوب الی صدع»

فقـال و اُصدّقهُ فی‌مرته و قد امترت، فَلَّحنُتُهُ فلجّ و ادّعی انّ المرت الکذب فقلت لعلّه مذکور فی‌الکتاب الذّی ذکر (المطبّق) و (المصمّم) بفتح‌العین فصمت مسقوطاً فی‌یده ثمّ زاد فی‌توفیری و قال غَیْرَ مرّة لفرید العصر ما اَنْسِ لاانس سهم الجواب الذّی رُمیت بِهِ عن قوس فلان و کان یجلس الینا و یتسمّع الأوراد الّتی تُدرسُ بین یدیّ و کان یقول لأصحابی «الا اُخبرکم عن بَصیرة و خبرة اَنّ مثل هذالترتیب و التحقیق لا یوجدُ فی جمیع المعمورة الاّ فی هذه‌الّرقعة خاصّةً فاعلموا».[۱]

یعنی: «و فراموش شدنی نیست برخورد من با حکیم دنیا و فیلسوف آن؛ شیخ


  1. اولین دفعه، فاضل محترم: آقای بدیع‌الزمان فروزانفر متوجه این قسمت از (الزاجر) شده و آنرا درضمن خطابه‌ای که در دانشکدهٔ ادبیات تبریز ایراد و در شماره ۸ و ۹ سال اول نشریه دانشکده مزبور منتشر شده، اعلام نموده‌اند.