رحمه الله تعالی»[۱] نام برده[۲] و در همه جا از او با کُنْیَهٔ (ابوحفص) یاد کرده است و ظاهراً اشتباه نموده است؛ چه آنکه همهٔ کسانی غیر از خازنی که کینهٔ خیام را ذکر کردهاند، آنرا (ابوالفتح) نوشتهاند و ممکن است منشاء این اشتباه آن باشد که اغلب اشخاص معروف و مشهوری که بنام عُمر نامیده شدهاند به تیمّن پیروی از خلیفه دوّم که مکنّی به (ابوحفص) بوده، همان کینه (ابوحفص) را برای خود اختیار کردهاند.[۳] و چون خازنی، خود از دانشمندان اهل تتبّع بوده؛ بر اثـر ممارست زیاد کینهٔ (ابوحفص) برای اشخاص موسوم با عمر، ملکهٔ ذهنی او گردیده و در این موارد هم بسوق عادت، کینه خیام را (ابوحفص) قید کرده است؛ ویژه که خازنی در آن اوان بسیار معمّر بوده و نسیان و اشتباه؛ علیالخصوص در اسامی و بالأخص در ایّام پیری از خصایل مخصوص آدمی است.
–۳–
ظهیرالدّین ابوالحسن علی بن زید بن محمد بن حسین بن فندق بیهقی که در حدود سال چهارصد و نود هجری قمری تولّد و در سال پانصد و شصت و پنج وفات یافته و معروف به (ابن فندق) میباشد، در کتاب (تتمّهٔ صوان الحکمه) راجع بخیام چنین مینویسد:
«الدستور الفیلسوف حجّة الحق عُمر ابن ابراهیم الخیام – کان نیشابوری المیلاد والأباء والأجداد و کان تلو اَبی علّی فی اجزاء علوم الحکمة الاّ انّه کان سّئالخلق، ضیّق العطن و قد تأمّل کتاباً باصفهان سبعَ مرات و حفظه و عاد الی نیشابور و املاء فقوُ بِل بنسخة الأصل فلم یوجد بینهما کثیر تفاوت.
وطالعه الجوزأ والشمس وعطارد علی درجة الطالع فی (ح) من الجوزاء وعطارد
- ↑ صفحهٔ ۱۵۱ همان چاپ. از این گفتهٔ خازنی چنین برمیآید که نام رسالهٔ خیام (القسطاس المستقیم) بوده است.
- ↑ نخستین بار، استاد گرامی آقای جلال همائی متوجه ذکر خازنی از خیام در میزانالحکمه شده و آنرا در حاشیه مقدمهای که برای کتاب (مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه) تألیف عزالدین محمود بن علی کاشانی نگاشتهاند، متذکر گردیدهاند.
- ↑ برای احراز این معنی بماده (ابوحفص) در لغتنامه دهخدا رجوع شود.