برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۷۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۶۰
خیام
 

رحمه الله تعالی»[۱] نام برده[۲] و در همه جا از او با کُنْیَهٔ (ابوحفص) یاد کرده است و ظاهراً اشتباه نموده است؛ چه آنکه همهٔ کسانی غیر از خازنی که کینهٔ خیام را ذکر کرده‌اند، آنرا (ابوالفتح) نوشته‌اند و ممکن است منشاء این اشتباه آن باشد که اغلب اشخاص معروف و مشهوری که بنام عُمر نامیده شده‌اند به تیمّن پیروی از خلیفه دوّم که مکنّی به (ابوحفص) بوده، همان کینه (ابوحفص) را برای خود اختیار کرده‌اند.[۳] و چون خازنی، خود از دانشمندان اهل تتبّع بوده؛ بر اثـر ممارست زیاد کینهٔ (ابوحفص) برای اشخاص موسوم با عمر، ملکهٔ ذهنی او گردیده و در این موارد هم بسوق عادت، کینه خیام را (ابوحفص) قید کرده است؛ ویژه که خازنی در آن اوان بسیار معمّر بوده و نسیان و اشتباه؛ علی‌الخصوص در اسامی و بالأخص در ایّام پیری از خصایل مخصوص آدمی است.

–۳–

ظهیرالدّین ابوالحسن علی بن زید بن محمد بن حسین بن فندق بیهقی که در حدود سال چهارصد و نود هجری قمری تولّد و در سال پانصد و شصت و پنج وفات یافته و معروف به (ابن فندق) میباشد، در کتاب (تتمّهٔ صوان الحکمه) راجع بخیام چنین مینویسد:

«الدستور الفیلسوف حجّة الحق عُمر ابن ابراهیم الخیام – کان نیشابوری المیلاد والأباء والأجداد و کان تلو اَبی علّی فی اجزاء علوم الحکمة الاّ انّه کان سّئ‌الخلق، ضیّق العطن و قد تأمّل کتاباً باصفهان سبعَ مرات و حفظه و عاد الی نیشابور و املاء فقوُ بِل بنسخة الأصل فلم یوجد بینهما کثیر تفاوت.

وطالعه الجوزأ والشمس وعطارد علی درجة الطالع فی (ح) من الجوزاء وعطارد


  1. صفحهٔ ۱۵۱ همان چاپ. از این گفتهٔ خازنی چنین برمیآید که نام رسالهٔ خیام (القسطاس المستقیم) بوده است.
  2. نخستین بار، استاد گرامی آقای جلال همائی متوجه ذکر خازنی از خیام در میزان‌الحکمه شده و آنرا در حاشیه مقدمه‌ای که برای کتاب (مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه) تألیف عزالدین محمود بن علی کاشانی نگاشته‌اند، متذکر گردیده‌اند.
  3. برای احراز این معنی بماده (ابوحفص) در لغتنامه دهخدا رجوع شود.