برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۷۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۶۶
خیام
 

او را در علم و ادب و حکمت و علوّ موقع و رفعت مرتبهٔ اورا نزد سلاطین و عزّت نفس و مناعت طبع وی را، تصریحاً و تلویحا، تأیید و تقویت و ضمناً اضافه نموده که او شاهزاده‌ای مانند سنجر را که پسر سوّم سلطان ملکشاه و گرامی‌ترین فرزندان او بوده و بعداً هم (سلطان اعظم) عنوان یافته، در ایّام صباوت که دچار آبله گشته، معاینه و مداوا کرده و وزیر مجیرالّدوله نیز چگونگی حال مریض و معالجه‌ای را که خود خیام اورا نموده از وی پرسیده و بسیار بعید است که دانشمندی مثل بیهقی که پدرش ارادت خاصّ بخیام داشته و خودش نیز بزیارت وی نایل آمده و کارش تحقیق و ثبت و ضبط احوال مشاهیر بوده، بدون آنکه اطّلاعی صحیح و یقین کامل از تبحّر و حذاقت خیام در علم و فنّ طبّ و طبابت داشته باشد چنین نسبتی را باو بدهد؛ بنابراین، خیام، علاوه بر اینکه عالمی[۱] متخصّص و صاحب مسلک بوده و در علوم و فنون هیئت و ریاضیّات مسند استادی را، حقّاً، اشغال نموده و آثار و شهرت بسزائی را از خود بیادگار گذاشته و گذشته از اینکه حکیم فرزانه‌ای هم بوده که در حکمت و فلسفه گوی سبقت از همگنان ربوده و تالی بوعلی سینا بشمار میرفته، در علم و فنّ طب و طبابت نیز پزشک حاذق و مورد اعتماد و اطمینانی بوده که معاینه و معالجه سلاطین و شاهزادگان درجهٔ اوّل بعهدهٔ او واگذار میشده است.

و نیز، از اینکه بیهقی، امام محمّد بغدادی را داماد یا منسوب او از طرف زنش معرفی کرده چنین استنباط میشود که برخلاف آنچه گفته شده است که «خیام مادام‌العمر زن نگرفته و مجرد مانده» او، تأهّل اختیار کرده و همسر داشته و مؤیّد این معنی است اشعار نورالدین محمّد عوفی، ضمن شرح حال (شاهفور اشهری نیشابوری) در اثر معروف خود: (لباب الالباب) دایر باینکه «نسبت شاهفور بحکیم عمر خیام میرسد» زیرا چنانچه خیام در تمام عمر خود تأهّل نکرده بود؛ امکان نداشت که شاهفور از اعقاب وی بوده و نسبتش باو برسد.

و همچنین از روایتی که امام محمّد بغدادی بشخص بیهقی کرده، چنین مستفاد


  1. Savant