به سنگها، درختها[۱] و چیزها و غیره… که آنها را مظهر حلول ارواح دانستهاند.
دیگر تفائل و تطیر زدن عوام است از آواز جانوران و بعضی اتفاقات و تصادفات و اشکال چیزها و همچنین موضوع آمد نیامد، بدشگون و خوش شگون و غیره که مربوط بهمین قسمت است و در نتیجه تصادف و آزمایش یک یا چند نفر که در نظر عوام اعتبار داشتهاند بسر زبانها افتاده. اینگونه تفائل در نزد همه ملل دنیا وجود دارد و خیلی نزدیک و شبیه بیکدیگر میباشند.
برعکس می بینیم که دین زرتشتی در ابتدا مخالف خرافات است و اوستا یک جنبه دفاعی بخودش میگیرد و خیلی سخت به جادوگران و خرافاتی که در اثر نفوذ تورانیان در ایران رواج پیدا کرده بود حمله میکند، جادوگران را دیو مینامد و برای جلوگیری از کارهای زشت آنها دستورهائی میدهد.[۲] از آنجمله پنهان کردن دندان، ناخن و موی سر است تا بدست جادوگران نیفتد. معلوم نیست در زمانیکه این قسمت از اوستا نوشته شده[۳] جادوگران نفوذ زیاد داشتهاند علیه آنها