یک استکان بدزدند وقتیکه مرادشان داده شد شش فنجان خریده و به مجلس روضه رد میکنند.
هر گاه کسیکه چشمش شور است از کسی تعریف بکند برای اینکه به آنکس صدمه نرسد جای قدمهای او را باید با کارد رویش خط کشید و یا اینکه یک تکه از بند شلوار یا لباس نظر زننده میسوزانند و خاکستر آنرا به بینی مریض میمالند
از کسی تعریف بکنند برای اینکه چشم نخورد باید انگشت بخاک ته کفش تعریف کننده زده روی نافش بمالند.
در موقع دویدن یا برای اینکه کاری را بسرعت انجام بدهند در آستین خودشان فوت میکنند.
برای اینکه بخواهند مهمان برود یا سر آفتابه رو بقبله زیر ناودان عرقچین می گذارند یا دسته هاون در اجاق راست میکنند و یا نمک در کفش مهمان میریزند.
بچه ها معتقدند که لای کتاب یا قرآن اگر پر طاوس بگذارند و کمی خاک قند بپاشند آن پر بچه میکند و زیاد میشود[۱]
فتیله چزاغ را باید پائین کشید تا خودش خاموش بشود هر گاه پف بکنند عمر را کوتاه میکند[۲]