برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۴۴

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

روی قبا کمر می‌بندند. گاهی با شال پشمی و گاهی با یک طناب سیاه و بیشتر با یک تسمهٔ چرمی. شلوار زیر و رو ندارند. یک شلوار کرباس آبی سرو ته یکی و نه چندان گشاد، میپوشند که با بند تنبان بسته میشود. معمولاً در هر خانواده‌ای یک کپنک هم دارند که بآن «شولا» میگویند و آنرا از نمد میمالند و موقع سفر یا هروقت، آبیاری یا نوبت چوپانی دارند همراه میبرند و بدوش می‌اندازند. «کلیجه» از شولا کمی کوتاهتر است و بهمان شکل است. با آستینهایی که راست می‌ایستد و نمیخوابد و دامن آن رویهم نمی‌آید. جوراب پشمی و شال گردن هم دارند. دستکش‌هایی که زمستانها میپوشند دو جای انگشت دارد. یکی برای شست و یکی دیگر که پهن است برای چهار انگشت دیگر. زنها آنرا با کرک میبافند. دستکش دیگری بهمین شکل دارند برای مواقع درو که از پوست میسازند. گیوه‌های خود را در محل میکشند. تخت آنرا با کهنه پاره‌های کرباس آبی تهیه میکنند و با سوزنهای بلند زه از میانش میگذرانند و روی آنرا – بیشتر مردها و کمتر زنها – با نخ پرک میبافند. تخت گیوه‌هاشان کلفت است و بافت روی آن درشت.

همهٔ اهالی گیوه‌کشی نمیدانند. یعنی کشیدن تخت آنرا. چند نفر بخصوص اینکاره‌اند ولی اغلبشان بلندند که روی گیوه را ببافند. گیوه را زمستان نمیپوشند. در برف و سرما اگر بیرون بروند چارق بپا میکنند. یعنی روی جوراب پشمی که میپوشند پوست کلفتی را با زه بپا میبندند که تمام کف و نیمه‌ای از روی پا را میگیرد. و خود اهالی بآن «چرم» میگویند. شلوارهای شهری که بندرت دیده می‌شود «تنبان پولکی» اسم دارد. بندرت پالتوهای شهری نیز در آنجا دیده‌ام.

۴۳