این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۳۲۵
این صورت کوزه جمله نقش است و خیال | ||||||
عارف نبود هرکه نداند این حال | ||||||
بنشین قدح باده بنوش و خوش باش | ||||||
فارغ شو ازین نقل و خیالات محال |
۳۲۶
با سرو قدی تازهتر از خرمن گل | ||||||
از دست مده جام می و دامن گل | ||||||
زان پیش که ناگه شود از باد اجل | ||||||
پیراهن عمر تو چو پیراهن گل |
۳۲۷
در سر مگذار هیچ سودای محال | ||||||
می خور همه ساله ساغر مالامال | ||||||
با دختر رز نشین و عیشی میکن | ||||||
دختر بحرام به که مادر بحلال |