این برگ همسنجی شدهاست.
۴۲۴
ای باده تو شربت من رسوائی | ||||||
چندان بخورم ترا من شیدائی | ||||||
کز دور مرا هرکه ببیند گوید | ||||||
ای خواجه شراب از کجا میآئی |
۴۲۵
ای بادهٔ خوشگوار در جام بهی | ||||||
بر پای خرد تمام بند و گرهی | ||||||
هر کس که ز تو خورد امانش ندهی | ||||||
تا گوهر او بر کف دستش ننهی |
۴۲۶
ای چرخ دلم همیشه غمناک کنی | ||||||
پیراهن خوشدلیّ من چاک کنی | ||||||
بادی که بمن وزد تو آتش کنیش | ||||||
آبی که خورم در دهنم خاک کنی |