این برگ همسنجی شدهاست.
۱۶
روزی که بدست بر نهم جام شراب | ||||||
وز غایت خرّمی شوم مست و خراب | ||||||
صد معجزه پیدا کنم اندر هر باب | ||||||
زین طبع چون آتش و سخنهای چو آب |
۱۷
ما و می و معشوق درین کنج خراب | ||||||
جان و دل و جام و جامه در رهن شراب | ||||||
فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب، | ||||||
آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب |
۱۸
آبادی میخانه ز می خوردن ماست | ||||||
خون دو هزار توبه در گردن ماست | ||||||
گر من نکنم گناه رحمت چه کند | ||||||
آرایش رحمت از گنه کردن ماست |