برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

حکیم عُمر خیّام

قدیمترین کتابی که ذکری از عمر خیّام نموده چهارمقاله نظامی عروضی سمرقندی است که مصنّف آن معاصر خیّام بوده و در سنهٔ ۵۰۶ در بلخ در مجلس اُنس بخدمت او رسیده است و در سنهٔ ۵۳۰ در نیشابور قبر او را زیارت کرده و دو حکایت ذیل را که در باب عمر خیّام ذکر میکند اصحّ و اقدم مآخذ ترجمهٔ حال اوست

حکایت

در سنهٔ ستّ و خمسمایة بشهر بلخ در کوی برده فروشان در سرای امیر ابوسعد جره خواجه امام عمر خیامی و خواجه امام مظفر اسفزاری نزول کرده بودند و من بدان خدمت پیوسته بودم در میان مجلس عشرت از حجةالحق عمر شنیدم که او گفت گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشان میکند مرا این سخن مستحیل نمود و دانستم که چنوئی گزاف نگوید چون در سنهٔ ثلثین بنشابور رسیدم چند سال بود تا آن بزرگ روی در نقاب خاک کشیده بود و عالم سفلی ازو یتیم مانده و او را بر من حقّ استادی بود آدینهٔ بزیارت او رفتم و یکی را با خود ببردم که خاک او بمن نماید مرا بگورستان حِیره بیرون آورد و بر دست چپ گشتم در پایین دیوار باغی خاک او دیدم نهاده و درختان امرود و زردآلو سر از آن باغ بیرون کرده و چندان برگ شکوفه بر خاک او ریخته بود که خاک او در