برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۵۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۹۱

  دوران جهان بی می و ساقی هیچ است  
  بی زمزمهٔ نای عراقی هیچ است  
  هرچند در احوال جهان مینگرم  
  حاصل همه عشرتست و باقی هیچ است  

۹۲

  دوری که در او آمدن و رفتن ماست  
  آنرا نه بدایت نه نهایت پیداست  
  کس می نزند دمی در این معنی راست  
  کاین آمدن از کجا و رفتن بکجاست  

۹۳

  راز از همه ناکسان نهان باید داشت  
  و اسرار نهان ز ابلهان باید داشت  
  بنگر که بجای مردمان می چکنی  
  چشم از همه مردمان همان باید داشت