برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۸۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۶۶

  از آمدنم نبود گردون را سود  
  وز رفتن من جلال و جاهش نفزود  
  وز هیچکسی نیز دو گوشم نشنود  
  کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود  

۱۶۷

  از رفته قلم هیچ دگرگون نشود  
  وز خوردن غم بجز جگر خون نشود  
  گر در همه عمر خویش خونابه خوری  
  یک قطره از آنکه هست افزون نشود  

۱۶۸

  از می طرب و نشاط و مردی خیزد  
  وز طبع کنب خُشکی و سردی خیزد  
  گر باده خوری تو سرخ رو خواهی شد  
  کز خوردن سبزه روی زردی خیزد