برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۸۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۸۴

  با این دو سه نادان که چنین پندارند  
  از جهل که دانای جهان ایشانند  
  خر باش که از خریّ ایشان بمثل  
  هر کو نه خر است کافرش میدانند  

۱۸۵

  با روی نکو و لب جوی و مل و ورد  
  تا بتوانم عیش و طرب خواهم کرد  
  تا بوده‌ام و باشم و خواهم بودن  
  می خورده‌ام و میخورم و خواهم خورد  

۱۸۶

  با می بکنار جوی میباید بود  
  وز غصه کناره جوی میباید بود  
  چون عمر گرانمایهٔ ما ده روز است  
  خندان لب و تازه روی میباید بود