برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۸
مقدمه

له شعر طائر تظهر خفیاته علی خوافیه، ویکدر عرق قصده کدر خافیه، فمنه،

  اذا رضیت نفسی بمیسورُ بلغةِ یحملها با لکدّ کفیّ و ساعدی  
  امنت تصاریف الحوادث کلها فکن یا زمانی موعدی او مواعدی  
  الیس قضی الافلاک فی دورها بان تعید الی نحس جمیع المساعد  
  فیا نفس صبراً فی مقیلک انّما تخرّ ذُراه بانقضاض القواعد»  

پس از او زکریّا بن محمّد بن محمودالقزوینی در کتاب آثارالبلاد و اخبارالعباد که در سنهٔ ۶۷۴ تألیف نموده است در ذیل نیسابور چنین گوید:

«نیسابور... ینسب الیها من الحکماء عمر الخیام کان حکیماً عارفاً بجمیع انواع الحکمة سیما نوع الرّیاضی وکان فی عهد السلطان ملکشاه السلجوقی سلم الیه مالاً کثیراً لیشتری به آلات الرّصد ویتخذ رصد الکواکب فیات السلطان و ما تمّ ذلک، و حکی انه نزل ببعض الربط فوجد اهلها شاکین من کثرة الطیر و وقوع ذرقها و تنجسّ ثیابهم بها فاتخذ تمثال الطیر من الطین ونصبه علی شرافة من شرافات الموضع فانقطع الطیرّ عنها، و حکی انّ بعض الفقهاء کان یمشی الیه کلّ یوم قبل طلوع الشمس و یقرء علیه درساً من الحکمة فاذا حضر عندالناس ذکره بالسوء فامر عمر باحضار جمعٍ من الطبالین و البوقیین وخبأهم فی داره فلما جاء الفقیه علی عادته لقراءة الدّرس امرهم بدق الطبول والنفخ فی البوقات فجاءه الناس من کل صوب فقال عمر یا اهل نیسابور هذا عالمکم یأتینی کلّ یوم فی هذا الوقت و یأخذ منی العلم و یذکرنی عندکم بما تعلمون فان کنت انا کما یقول فلایّ شئ یأخذ علمی والاّ فلای شئ یذکر الاستاذ بالسوء».

بعد از آثار البلاد قدیمترین کتابی که ذکری از عمر خیّام می‌نماید جامع‌التّواریخ رشیدالدّین فضل الله وزیر است که در