برگه:RobaiyatKhayyamRamazani.pdf/۹۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۱۹۳

  چون جودِ ازل بودِ مرا انشا کرد  
  بر من ز نخست درس عشق املا کرد  
  وانگاه قراضه ریزهٔ قلب مرا  
  مفتاح در خزینهٔ معنی کرد  

۱۹۴

  چون رزق تو آنچه عدل قسمت فرمود  
  یک ذرّه نه کم شود نه خواهد افزود  
  آسوده ز هرچه نیست میباید شد  
  و آزاده ز هرچه هست میباید بود  

۱۹۵

  چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد  
  خود را بکم و بیش دژم نتوان کرد  
  کار من و تو چنانکه رای من و تست  
  از موم بدست خویش هم نتوان کرد