برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۱۲۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

در ضمن بیان تقسیم علوم، محقق انگلیسی نسبت به هر یک از آنها تحقیقاتی نموده و رایها و عقیده‌ها اظهار کرده که برای پرهیز از درازی سخن از آنها خودداری می‌کنیم، چه آن گفته‌ها البته همه درست نیست و محل استفاده هم نمی‌باشد. و آنچه از تحقیقات فرنسیس بیکن اهمیت دارد، مخصوصاً آنست که در ارغنون جدید بیان کرده، و آن کتاب مشتمل بر دو باب است؛ در باب نخستین علم و حکمت قدیم را مورد انتقاد قرار می‌دهد و خطا و ناقص بودن و بیحاصلی و بی‌ثمری آن را باز می‌نماید، و در باب دوم طریقه و روشی را که در کسب علم درست می‌دانسته است نشان می‌دهد، و ماحصل آن تحقیقات از این قرار است:

کسانی که تاکنون به علم و حکمت پرداخته‌اند؛ یا حظ نفس خود را در نظر داشته‌اند، یا کسب مال یا طلب شهرت و اعتبار و برتری بر منظور حقیقی از علم دیگران در مباحثه و مناظره، یعنی غرض شخصی در کار بوده است، و حال آنکه مقصود اصلی از علم باید قدرت یافتن بر عمل باشد، برای سود رسانیدن به نوع بشر و اینکه گفته‌اند، منظور از دانشجوئی رسیدن به معرفت حقیقت است، سخنی تمام نیست، چه، علمی که از آن استفادهٔ عملی نشود، چه حاصل دارد؟ البته حصول علم معرفت حقیقت را هم دربر خواهد داشت، و این نتیجهٔ بزرگی است که به دست می‌آید ولیکن منظور نخستین باید تحصیل قدرت باشد، یعنی انسان به مشاهده و تجربه و مطالعه در امور طبیعت از قوانین آن امور آگاه می‌شود و چون آن قوانین را به دست آورد از آنها پیروی می‌نماید، و بر طبیعت چیره می‌شود. قوانین طبیعت را به مقتضای نیازمندی خویش استخدام می‌کند و آن را تابع ارادهٔ خود می‌سازد، به اختراعات نایل می‌شود و زندگانی خویش را بهبودی می‌دهد، و از این رو به عقیدهٔ بیکن طبیعیات از همهٔ علوم مهم‌تر است، و منظور نظر باید باشد و آن را «مادر علوم» می‌خواند، و عدم توجه به آن را یکی از علتهای اصلی رکود و خمود علم می‌شمارد، و روشی که برای کسب علم پیشنهاد میکند بیشتر متوجه آنست، هرچند

–۱۱۳–