برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۲۴۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

جزاینکه در پاره‌ای از مشکلات علوم نظری کامیاب شده، و یا اعمال خویش را با موجباتی که آن روش بر من معلوم می‌ساخت سازگار نموده بودم، خود را مکلف به تصنیف و تحریر آن مطالب نمی‌دیدم، زیرا که همه کس در آداب و اخلاق، رأی و نظر دارد، و چنان خود را مصاب می‌داند که اگر غیر از کسانی که خداوند آنها را بر مخلوق خود سلطان قرار داده، یا فضل و همت پیغامبری به ایشان عطا فرموده کسی مجاز بود که آداب مردم را تغییر دهد، اصلاح کنندگان امور عامه به عدد نفوس خلائق می‌بودند، و در باب نظریات عقلی هم هرچند آراء خود را می‌پسندیدم، قیاس کردم که دیگران نیز البته آرائی دارند. که شاید بیشتر می‌پسندند. اما همین که در طبیعیات کلیاتی به دست آوردم، و آنها را در بعضی از مشکلات خاصی به آزمایش در آوردم، و مشاهده کردم که چه نتایج از آن می‌توان گرفت، و چه اندازه با اصولی که امروز به کار برده شد تفاوت دارد، معتقد شدم که اگر آنها را پنهان نگاهدارم، گناه کرده و با قانون کلی که هرکس مکلف است به اندازهٔ توانائی خود خیر عموم مردم را فراهم کند، مخالفت نموده‌ام. زیرا آن کلیات را چنان یافتم که برای زندگانی می‌توانند معلومات بسیار مفید به دست دهند، و به جای فلسفهٔ نظری که در مدرسه‌ها می‌آموزند، می‌توان یک فلسفهٔ علمی قرار داد که قوت و تأثیرات آتش و آب و هوا و ستارگان و افلاک و همه اجسام دیگر را که بر ما احاطه دارند معلوم کند، به همان خوبی و روشنی که امروز فنون مختلف پیشه‌وران بر ما معلوم است، بنا بر این بتوانیم همچنان معلومات مزبور را برای فوایدی که درخور آن می‌باشند به کار بریم و طبیعت را تملک کنیم و فرمان‌بردار سازیم، و این نه تنهای برای اختراع صنایع و حیل بیشمار مطلوب است که ما را از ثمرات زمین و تمام وسایل آسایش که در آن موجود است بی‌زحمت برخوردار می‌سازد، بلکه به خصوص برای حفظ تندرستی بکار است که نخستین نعمت و پایهٔ نعمت‌های دیگر دنیوی است، زیرا که روح همچنان به مزاج و کیفیت اعضاء بدن بسته است، که اگر

–۲۳۲–