برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۲۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

و اصرار به نادانی خویش داشته است.

گفته‌اند، سقراط فلسفه را از آسمان بزمین آورد، یعنی ادعای معرفت را کوچک کرده، جویندگان را متنبه ساخت که از آسمان فرود آیند. یعنی بلند پروازی را رها نموده بخود باید فرو رفت و تکلیف شیوهٔ سقراطزندگانی را باید فهمید. و نیز گفته‌اند شیوه سقراط دست انداختن و استهزاء[۱] بود. اگر در مکالمهٔ «اوتوفرون» و مکالمهٔ «الکبیادس» از رسائل افلاطون که ما بفارسی در آورده‌ایم نظر شود، دیده خواهد شد که سقراط چگونه حریف را دست انداخته و بالاخره او را مستاصل و مجبور می‌ساخت که اقرار به نادانی خود نماید. اما آنچه استهزای سقراطی نامیده‌اند در واقع طریقه‌ای بود که برای اثبات سهو و خطا[۲] و رفع شبهه از اذهان داشت به وسیلهٔ سئوال و جواب و مجادله[۳] و پس از آن که خطای مخاطب را ظاهر میکرد، باز بهمان ترتیب مکالمه و سئوال و جواب را دنبال کرده، به کشف حقیقت می‌کوشید. و این قسمت دوم تعلیمات سقراط را «مامائی»[۴] نامیده‌اند زیرا که او می‌گفت دانشی ندارم و تعلیم نمیکنم، من مانند مادرم فن مامائی[۵] دارم، او کودکان را در زادن مدد می‌کرد، من نفوس را یاری می‌کنم که زاده شوند. یعنی به خود ایندو راه کسب معرفت را بیابند، و به راستی در این فن ماهر بود و مصاحبان خود را منقلب می‌نمود و کسانی که او را وجودی خطرناک شمرده، در هلاکش پا فشردند، قدرت و تأثیر نفسی او را درست دریافته بودند.

تعلیمات اخلاقی سقراط تنها موعظه و نصیحت نبود، و برای نیکوکاری و درست کرداری مبنای علمی و عقلی می‌جست، بد عملی را از اشتباه و نادانی می‌دانست، و می‌گفت: مردمان از روی علم و عمد دنبال شر نمی‌روند، و اگر خیر و نیکی را تشخیص دهند البته آن را مبنای تعلیمات
اخلاقی سقراط
اختیار می‌کنند. پس باید در تشخیص خیر کوشید، مثلا باید دید شجاعت چیست؟ عدالت کدامست؟ پرهیزکاری یعنی چه و راه تشخیص این امور آنست که آنها را


  1. Ionie
  2. Réfutation
  3. Dialecitque
  4. Maioutiquo
  5. مادر سقراط ماما بوده است.
–۱۶–