برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۹۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

و آنچه را گفته و نوشته انکار نماید، و کسانی که بواسطهٔ تخطی از احکام اولیای دین گرفتار عقوبت گردیده، با به قتل رسیده و زنده سوزانیده شده‌اند بسیارند، و همچنین مکرر اتفاق افتاده که کتب و رسائل را بواسطهٔ مخالفت با اصول دین سوزانیده‌اند. پس از آنکه اهل تحقیق متوجه تعلیمات حکمای پیشین شدند، و آراء ایشان را با احکام اولیاء دین موافق ساختند، تعلیمات مزبور همان کیفیت پیدا کرد. و اگر کسی نظری مخالف رأی ارسطو اظهار می‌داشت کفر گفته بود. نتیجه اینکه تحقیق علمی بجای آن که مبنی بر مشاهدات و تجربیات و تعقل و مطالعه در امور و حقایق و واقعیات باشد، همه مبنی بر گفته‌های پیشینیان بود. افکار جدید ظاهر نمیساختند و اصول و حقایق تازه نمی‌جستند تنها تعلیمات دانشمندان گذشته را مسلم دانسته، مأخذ میگرفتند و همواره موضوع بحث قرار می‌دادند

سوم چون اصول و مبانی علمی موضوع نظر و تفتیش و تفحص نمی‌توانست واقع شود قوهٔ عقلی فقط متوجه مباحثه و مناظره و مجادله بود، و همواره بازار بحث منطقی را گرم میداشتند، و دل خود را به الفاظ خوش می‌کردند، موضوع مباحثات هم از این قبیل بود:

آیا علم خدا افزایش پذیر هست یا نه؟ آیا کبوتری که روح‌القدس بصورت او درآمد حیوان واقعی بود؟ «اقنوم» اول که نازاده است آیا این خاصیت ذاتی او است؟ حضرت عیسی را چون بدار کشیدند دست و پا و پهلویش را مجروح کردند، بعد که دوباره زنده شد آیا جای زخمهای او باقی بود؟ پیش از خلقت آدم فرشتگان کجا منزل داشتند؟ حضرت آدم هنگام هبوط بچه قد و قامت بود؟

ملاحظه می‌فرمائید که در مشرق زمین و ممالک اسلامی هم از چندین قرن باین طرف جریان امور معارفی کاملا مانند اوضاع اسکولاستیک اروپا بوده است، و این حالت بیشتر از این جهت شگفت آور است که شرع مقدس اسلام بنیاد احکام و کلیهٔ امور را بر عقل گذاشته، و تعلیمات هیچ حکیم و فیلسوفی را ضروری دین نشمرده است، با این همه فضلای ما هم همان جمود و رکود اصحاب اسکولاستیک را داشته‌اند و نتیجه یکسان بوده است و عجب‌تر

–۸۹–