برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۳۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۵

که شعری صفت طلوع کرده بودند و ثریا وار بر آستان فلک اقتدار مجتمع گشته بودند

نظم

  ✽ سواران مضمار نظم دری ✽ ✽ سلاطین تخت هنر پروری ✽  
  ✽ بمیدان درافکنده گوی سخن ✽ ✽ بر ایشان نظاره کنان انجمن ✽  
  ✽ در اثنای این حال و این داوری ✽ ✽ گرفتند طومار از عنصری ✽  
  ✽ چو لولو بدریاء و گوهر بکان ✽ ✽ فرستاد نزدیک شاه جهان ✽  
  ✽ بران نظم چون چشم سلطان فتاد ✽ ✽ چو دردانه در گوش خود جای داد ✽  
  ✽ زبان را به تحسین اور برکشود ✽ ✽ بتشریف خاصش نوازش نمود ✽  
  ✽ چنان رفت فرمان مالک رقاب ✽ ✽ که نظم آورد عنصری این کتاب ✽  

خور فیروز از تحیر چهره چون خور بر افروخت و تا بر حقیقت این حال فیروز شده در آتش فکرت بسوخت که آیا این چه کتاب باشد که قائل هنوز بمقال آن اشتغال نه نموده مستحق این تربیت میشود و عنصری هنوز اساس بنای ارکان آن نه نهاده مستاهل چندین نوازش میگردد و از امام استفسار نمود امام گفت ملوک و سلاطین در اصل خلقت هر یک بچیزی ملهوف و مشغوف بوده‌اند چنانچه بعضی از ایشان باستیفاء اسباب بزم و فرقه باستیعاب از امور رزم و این سلطان روشن نهاد را جز بداستانها و اشعار هنرمندان مائل نیست فضلای زمان و عقلای از اکناف جهان و اقاصی و ادانی چون سمط جوزا و عقد ثریا درین بارگاه فراهم آمده‌اند