برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۳۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۶

نظم

  ✽ هنر نزد آن شاه روشن روان ✽ ✽ بود همچو جان در تن ناتوان ✽  
  ✽ هنرمند در عهد او کامران ✽ ✽ کشد رخش اقبال در زیر ران ✽  

درین چند روز نسخهٔ مشتمل بر بعضی از سیرالملوک از سنجستان آورده اند و سلطان عادل عزائم همم بران تصمیم فرموده که جواهر آن اخبار و آثار در سلک نظم آورند ازدحام و انبوهی شعرا بر در ازین جهت است که امروز روز میعاد است که شعرا درر منظومات خود در نظام عرض آوردند و شعر عنصری در نظر خاطب ضمیر سلطان زیباتر آمد و او را تربیت فرمود خور فیروز آهی سرد از جگر بر کشید و اظهار تحسر و حزن تمام نمود امام فرمود که تحسر و حزن تو از چیست گفت

نظم

  ✽ گرم چرخ کردی همین یاوری ✽ ✽ شدی اختر طالعم مشتری ✽  
  ✽ نیاسودمی یکدم از خورد و خواب ✽ ✽ بدرگاهش آوردمی این کتاب ✽  

امام گفت در قصه عرض که رفع میکنی این حال را در نامه ثبت کن که بندگی حضرت سلطان اندیشه احضار بفرماید و در پایهٔ سریر او مقدار تو بیفزاید خورفیروز این حکایت در قصهٔ خود درج کرد سلطان از فرط شفقتی که بتحصیل این کتاب داشت باحضار او مثال داد از کیفیت احضار کتاب از خور فیروز تفحص فرمود جواب داد که معاودت من بوطن از محالات است اما بارسال رسول و نامهٔ احضار