برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۶۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۲

نودهٔ خاک که در خواب دیده بود بعین الیقین میدید پس بوسیلهٔ این سخن با ایاز گفت تا با سلطان عرض کرد که چون ورود منزل همایون درین موضع اتفاق میافتد اگر اجازت فرمایند باسم حضرت مقامی ساخته شود سلطان را مستحسن افتاد ایاز فرمود تا بجد تمام بکار مشغول گشتند و خاک برداشتن ازان توده آغاز کردند بعد ازان چند طوق بزرک از زر سرخ یافتند چون طوق‌ها پیدا شده نزد سلطان بردند و حکایت خواب فردوسی باز گفتند سلطان تعجب نمود و باز معتقد او گشت فرمود که این طوق‌های زرّین بفردوسی بخشیدم چون پیش فردوسی بودند با وجود افلاسی که داشت گفت این بر جمیع شعرا بخش باید کرد پس همچنان که فردوسی گفت قسمت نمودند و یکدینار خود تصرف نکرد و این ابیات خواجه علی آنجا ثبت کرد در حسب حال اهل روت

مثنوی

  ✽ ای روزگار از چه سبب بی مروتند ✽ ✽ این سروران دهر بدور زمان ما ✽  
  ✽ رستم که در نبرد بگفتی که از شرف ✽ ✽ بهرام بوسه داد رکاب عنان ما ✽  
  ✽ یکشب بخواب گفت بفردوسی عزیز ✽ ✽ در بند حق گزاردن تست جان ما ✽  
  ✽ آماده و نهاده فلان جا دفینهٔ ✽ ✽ از سعی گرز و خنجر گیتی ستان ما ✽  
  ✽ بردار زانکه دست رس ما دگر نماند ✽ ✽ هرچند شرمسار بود زان روان ما ✽  
  ✽ از مردگان حکایت احسان چنین کنند ✽ ✽ بی التماس مادح و بی امتحان ما ✽  
  ✽ معلوم میشود که درین دور دون نواز ✽ ✽ این زندگان کمند ازان مردگان ما ✽