برگه:Shahname-Turner Macan-01.pdf/۶۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۵۰

بازگردانند و تمام شکایت فردوسی از عجز و نیاز و سوز و گداز که مشاهده کرد عرضداشت نمود و این دو بیت فردوسی درانجا بنوشت

نظم

  ✽ گذشتم ایا سرور نیک رای ✽ ✽ ازین داوری تا بدیگر سرای ✽  
  ✽ رسد لطف یزدان بفریاد من ✽ ✽ ستاند بمحشر ازو داد من ✽  

و پیش سلطان فرستاد اتفاقا روز جمعه بود که عرضداشت محتشم برسید و سلطان نیز ازان روز که فردوسی دو بیت بر دیوار مسجد نوشته بود چنانکه ذکر آن رفت بجامع نیامده بود و چون درین جمعه بیامد و بخواند بسیار متغیر و متفکر شد و دران تفکر از مسجد بیرون آمد چون ببارگاه رسید عرضداشت محتشم مذکور از قهستان برسید پس یکبارگی متالم تر گشت و ازین دو بیت که محتشم در نامه نوشته بود خوفی در دل سلطان پیدا شد جمعی مقرب احضرت که معتقد فردوسی بودند و درین مدت مجال سخن نمی‌یافتند فرصت غنیمت شمرده عرض داشتند که از حسد این جماعت ظلم عنیف و مکابرهٔ لطیف بر فردوسی رسیده و شک نیست که ذکر این تا انتهاء ایام باقیماند و بعد الیوم دشمنان این حکایت بداستانها باز گویند و حمل بر بخل و حسد و خسیت کنند و سود ندارد و شصت هزار دینار زر در خزانه که چندین هزار تمن باشد هرگز تدارک نتوان کرد و ابیاتی