این برگ همسنجی شدهاست.
۱۰۹
دم را دریابیم
۱۳۱
✽ تن زن چو بزیر فلک بی باکی، | ||||||
می نوش چو در جهان آفت ناکی؛ | ||||||
چون اول و آخرت بجز خاکی نیست، | ||||||
انگار که بر خاک نه ای در خاکی. |
۱۳۲
✽ می بر کف من نه که دلم در تابست، | ||||||
وین عمر گریز پای چون سیمابست، | ||||||
دریاب که، آتش جوانی آبست، | ||||||
هش دار، که بیداری دولت خواب است، |
۱۳۳
می نوش که عمر جاودانی اینست، | ||||||
خود حاصلت از دور جوانی اینست، | ||||||
هنگام گل و مل است و یاران سر مست، | ||||||
خوش باش دمی، که زندگانی اینست. |
۱۳۴
با باده نشین، که ملک محمود اینست، | ||||||
وز چنگ شنو، که لحن داود اینست؛ | ||||||
از آمده و رفته دگر یاد مکن، | ||||||
حالی خوش باش، زانکه مقصود اینست. |