این برگ همسنجی شدهاست.
۱۱۰
ترانههای خیام
۱۳۵
امروز ترا دسترس فردا نیست، | ||||||
و اندیشهٔ فردات بجز سودا نیست، | ||||||
ضایع مکن این دم ار دلت بیدار است، | ||||||
کاین باقی عمر را بقا پیدا نیست! |
۱۳۶
✽ دوران جهان بی می و ساقی هیچ است، | ||||||
بی زمزمهٔ نای عراقی هیچ است؛ | ||||||
هر چند در احوال جهان مینگرم، | ||||||
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است. |
۱۳۷
تا کی غم آن خورم که دارم یا نه؛ | ||||||
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه، | ||||||
پر کن قدح باده، که معلومم نیست | ||||||
کاین دم که فرو برم بر آرم یا نه. |
۱۳۸
نا دست به اتفاق بر هم نزنیم، | ||||||
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم، | ||||||
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح، | ||||||
کاین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم! |