(و یا فقط در رباعیاتش اینطور مینموده) و یک لحن تراژیک دارد که بغیر از گویندهٔ همان رباعیات چهارده گانهٔ سابق کس دیگری نمیتواند گفته باشد، و قیافهٔ ادبی و فلسفی او بطور کلی تغییر نکرده است. فقط در آخر عمر با یک جبر یأس آلودی حوادث تغییر ناپذیر دهر را تلقی نموده و بدبینی که ظاهراً خوشبینی بنظر میآید اتخاذ میکند.
بطور خلاصه، این ترانههای چهار مصراعی کم حجم و پر معنی اگر ده تای از آنها هم برای ما باقی میماند، باز هم میتوانستیم بفهمیم که گویندهٔ این رباعیات در مقابل مسائل مهم فلسفی چه رویهای را در پیش گرفته و میتوانستیم طرز فکر او را بدست بیاوریم. لهذا از روی میزان فوق، ما میتوانیم رباعیاتی که منسوب بخیام است از میان هرج و مرج رباعیات دیگران بیرون بیاوریم. ولی آیا اینکار آسان است؟
مستشرق روسی ژوکوفسکی، مطابق صورتی که تهیه کرده در میان رباعیاتی که بخیام منسوب است ۸۲ رباعی «گردنده» پیدا کرده، یعنی رباعیاتی که بشعرای دیگر نیز نسبت داده شده؛ بعدها این عدد به صد رسیده. ولی باین صورت هم نمیشود اعتماد کرد، زیرا مستشرق مذکور صورت خود را بر طبق قول (اغلب اشتباه) تذکره نویسان مرتب کرده که نه تنها نسبت رباعیات دیگران را از خیام سلب کردهاند بلکه اغلب رباعیات خیام را هم بدیگران نسبت دادهاند. از طرف دیگر، سلاست طبع،