ولی در خلال نوشتههای او میشود بعضی مطالب علمی که از دستش در رفته ملاحظه نمود. مثلا در «نوروز نامه» (ص۴) میگوید: «بفرمان ایزد تعالی حالهای عالم دیگر گون گشت، و چیزهاء نو پدید آمد. مانند آنک در خور عالم و گردش بود.» آیا از جملهٔ آخر، فورمول معروف Adaptation du milieu استنباط نمیشود؟ زیرا او منکر است که خدا موجودات را جدا جدا خلق کرده و معتقد است که آنها بفراخور گردش عالم با محیط توافق پیدا کردهاند. این قاعدهٔ علمی که در اروپا ولوله انداخت آیا خیام در ۸۰۰ سال پیش بفراست دریافته و حدس زده است؟ در همین کتاب (ص۳) نوشته: «و ایزد تعالی آفتاب را از نور بیافرید و آسمانها و زمینها را بدو پرورش داد.» پس این نشان میدهد که علاوه بر فیلسوف و شاعر ما با یکنفر عالم طبیعی سرو کار داریم.
ولی در ترانههای خودش خیام این کتمان و تقیه را کنار گذاشته. زیرا درین ترانهها که زخم روحی او بوده بهیچوجه زیر بار کرم خوردهٔ اصول و قوانین محیط خودش نمیرود، بلکه بر عکس از روی منطق همهٔ مسخرههای افکار آنان را بیرون میآورد. جنگ خیام با خرافات و موهومات محیط خودش در سر تا سر ترانههای او آشکار است و تمام زهر خندههای او شامل حال زهاد و فقها و الهیون میشود و بقدری با استادی و زبر دستی دماغ آنها را میمالاند که نظیرش دیده نشده. خیام همهٔ مسائل