این برگ همسنجی شدهاست.
۵۵
خیام شاعر
استعاراتش یک ظرافت ساده و طبیعی دارد.
طرز بیان، مسلک و فلسفهٔ خیام تأثیر مهمی در ادبیات فارسی کرده میدان وسیعی برای جولان فکر دیگران تهیه نموده است. حتی حافظ و سعدی در نشئات ذره، ناپایداری دنیا، غنیمت شمردن دم و می پرستی اشعاری سرودهاند که تقلید مستقیم از افکار خیام است. ولی هیچکدام نتوانستهاند درین قسمت بمرتبهٔ خیام برسند. مثلا سعدی میگوید:
بخاک بر مرو ای آدمی به نخوت و ناز، | ||||||
که زیر پای تو همچون تو آدمیزاد است. (۶۳) | ||||||
عجب نیست از خاک اگر گل شکفت، | ||||||
که چندین گل اندام در خاک خفت! (۵۸) | ||||||
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست. | ||||||
در میان این و آن فرصت شمار امروز را. (۱۲۰) |
و درین اشعار حافظ:
چنین که بر دل من داغ زلف سرکش تست، | ||||||
بنفشه زار شود تربتم چو در گذرم. (۶۳) | ||||||
هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار، | ||||||
کس را وقوف نیست که انجام کار چیست! (۱۱۲) | ||||||
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند، | ||||||
زنهار کاسهٔ سر ما پر شراب کن. (۶۶) | ||||||
که هر پاره خشتی که بر منظریست. | ||||||
سر کیقبادی و اسکندریست! (۱۰۹) |