این برگ همسنجی شدهاست.
۶۰
ترانههای خیام
شاعران کمیابی که ذوق طبیعی داشتهاند برای یک برگ و یا یک قطره ژاله بقدری اغراق میگفتهاند که انسان را از طبیعت بیزار میکردهاند. این سادگی زبان خیام بر بزرگی مقام او میافزاید. نه تنها خیام به الفاظ ساده اکتفا کرده، بلکه در ترانههای خود استادیهای دیگری نیز بکار برده که نظیر آن در نزد هیچیک از شعرای ایران دیده نمیشود. او با کنایه و تمسخر لغات قلنبه آخوندی را گرفته و بخودشان پس داده مثلا درین رباعی:
گویند: «بهشت و حور عین خواهد بود، | ||||||
آنجا می ناب و انگبین خواهد بود.» |
اول نقل قول کرده و اصطلاحات آخوندی را در وصف جنت بزبان خودشان شرح داده، بعد جواب میدهد:
گر ما می و معشوقه گزیدیم چه باک؟ | ||||||
چون عاقبت کار همین خواهد بود! |
درین رباعی القاب ادبا و فضلا را به اصطلاح خودشان میگوید:
آنانکه «محیط فضل و آداب شدند، | ||||||
در جمع کمال شمع اصحاب شدند.» |
بزبان خودش القاب و ادعای آنها را خراب میکند:
ره زین شب تاریک نبردند بروز، | ||||||
گفتند فسانهای و در خواب شدند! |
در جای دیگر لفظ «پرده» صوفیان را میآورد و بعد