این برگ همسنجی شدهاست.
۷۵
درد زندگی
۲۳
چون حاصل آدمی درین جای دو در، | ||||||
جز درد دل و دادن جان نیست دگر؛ | ||||||
خرم دل آنکه یک نفس زنده نبود، | ||||||
و آسوده کسی که خود نزاد از مادر! |
۲۴
✽ آنکس که زمین و چرخ افلاک نهاد، | ||||||
بس داغ که او بر دل غمناک نهاد؛ | ||||||
بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک | ||||||
در طبل زمین و حقهٔ خاک نهاد! |
۲۵
گر بر فلکم دست بدی چون یزدان، | ||||||
برداشتمی من این فلک را ز میان؛ | ||||||
از نو فلک دگر چنان ساختمی، | ||||||
کازاده بکام دل رسیدی آسان. |