این برگ همسنجی شدهاست.
از ازل نوشته
۲۶
بر لوح نشان بودنیها بوده است، | ||||||
پیوسته قلم ز نیک و بد فرسوده است؛ | ||||||
در روز ازل هر آنچه بایست بداد، | ||||||
غم خوردن و کوشیدن ما بیهوده است. |
۲۷
چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد، | ||||||
خود را بکم و بیش دژم نتوان کرد؛ | ||||||
کار من و تو چنانکه رأی من و تست | ||||||
از موم بدست خویش هم نتوان کرد. |
۲۸
افلاک که جز غم نفزایند دگر، | ||||||
ننهند بجا تا نربایند دگر! | ||||||
نا آمدگان اگر بدانند که ما | ||||||
از دهر چه میکشیم، نایند دگر. |