این برگ همسنجی شدهاست.
۸۴
ترانههای خیام
۴۶
از جملهٔ رفتگان این راه دراز، | ||||||
باز آمدهای کو که بما گوید راز؟ | ||||||
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز، | ||||||
چیزی نگذاری که نمیآیی باز! |
۴۷
می خور که بزیر گل بسی خواهی خفت، | ||||||
بیمونس و بیرفیق و بیهمدم و جفت؛ | ||||||
زنهار بکس مگو تو این راز نهفت: | ||||||
هر لاله که پژمرد، نخواهد بشکفت. |
۴۸
✽ پیری دیدم بخانهٔ خمّاری، | ||||||
گفتم: نکنی ز رفتگان اخباری؟ | ||||||
گفتا، می خور که همچو ما بسیاری، | ||||||
رفتند و کسی باز نیامد باری! |
۴۹
بسیار بگشتیم بگرد در و دشت، | ||||||
اندر همه آفاق بگشتیم بگشت؛ | ||||||
کس را نشنیدیم که آمد زین راه | ||||||
راهی که برفت، راهرو باز نگشت! |