این برگ همسنجی شدهاست.
۸۹
ذرات گردنده
۶۴
می خور که فلک بهر هلاک من و تو، | ||||||
قصدی دارد بجان پاک من و تو؛ | ||||||
در سبزه نشین و می روشن میخور، | ||||||
کاین سبزه بسی دمد ز خاک من و تو! |
۶۵
✽ دیدم بسر عمارتی مردی فرد، | ||||||
کو گل بلگد میزد و خوارش میکرد، | ||||||
وان گل بزبان حال با او میگفت: | ||||||
ساکن، که چو من بسی لگد خواهی خورد |
۶۶
بردار پیاله و سبو ای دلجو، | ||||||
برگرد بگرد سبزه زار و لب جو؛ | ||||||
کاین چرخ بسی قد بتان مهرو، | ||||||
صد بار پیاله کرد و صد بار سبو! |
۶۷
بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی، | ||||||
سر مست بدم چو کردم این اوباشی؛ | ||||||
با من بزبان حال میگفت سبو: | ||||||
من چون تو بدم، تو نیز چون من باشی! |