برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۱۰۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۱۰۸ —

بزرگ شده و جز اردو و عسکر مأوی و منزلی ندیده بود. مانند افراد لشکر زندگی میکرد کم میخورد زیر خیمه میخوابید با سپاهیان بموانست حرف میزد و تمام حواس و خیالش مصروف جنگ بود و مانند پدر نسبت بروم عداوت شدید داشت و از قراری که خود او حکایت کرده بود منشاء عداوتش با روم این بوده که پدرش در وقت حرکت کردن بسوی اسبانیا بعد از انجا‌م‌دادن آداب قربانی او را نزدیک خود طلبیده سئوال کرد آیا میل نداری همراه من باسپانیا بیائی. آنیبال با آنکه نه سال بیشتر از عمرش نگذشته بود کمال اشتیاق را برفتن اظهار کرد. آنگاه هامیلکار او را پهلوی مذبح برده قسم داد که مادام‌العمر رومیها را دشمن داشته باشد و عداوت ایشانرا از دل بیرون ننماید.

باری انیبال در اسپانیا بتسخیر بعضی بلاد پرداخت و باینواسطه تحصیل پولی کرد و چون بلشکریان خود انعام و احسان زیاد مینمود محبوب‌القلوب ایشان واقع شد و تمام مملکت اسپانیا را تا رودخانهٔ ابر[۱] مسخر کرد و در آنجا فرستادگان دولت روم باو اظهار نمودند که بموجب عهدی که اسدروبال با ما کرده است از این حد نباید تجاوز نمائی و در جنوب رودخانهٔ سابق‌الذکر متعرض مردم ساگنت[۲] نشوی زیرا که آن مردم با ما اتحاد دارند. اما انیبال باین حرف اعتنانی نکرده بمحاصرهٔ ساگنت


  1. Ebre
  2. Sagonte