برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۱۷۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۱۷۲ —

بازاری بود مخصوص خرید و فروش بندگان و در آنجا زن و مرد و بچه برای فروش حاضر بود و برای معرّفی ورقه‌ای بگردن هریک آویخته معین بود که چند سال دارد و اهل کجاست و محسنات و معایب او چیست و اولاد بندگان هم غلام خانزاد صاحب خود بودند و کلیهٔ بندگان هیچ حقی نداشتند نه مالک میتوانستند بشوند نه زن بگیرند نه شوهر بکنند و نسبت بصاحب خود میبایست اطاعت مطلق داشته باشند اگرچه ایشانرا امر به جنایات و منهیات نماید و بنابرین آقا هر قسم رفتار میخواست از زدن و بستن و عذاب کردن و کشتن با غلام خود میکرد و اگر غلام مخالفت مینمود یا فرار میکرد دولت بآقای او در گرفتن و مطیع‌کردن او معاونت مینمود و اگر کسی غلام فراری دیگری را نگه میداشت مسئول بود و بمنزلهٔ دزد واقع میشد.

بندگان هم دو قسم بودند. بعضی در دهات کار میکردند و برای مالک خود زراعت و شبانی و باغبانی مینمودند. برخی در شهر خدمت بآقا میکردند و پیشخدمت و فراش و طباخ و حمال و مهتر و مقلد و میرزا و دایه و لله بودند. بعضی اشخاص هم بندگان خویش را بصنایع و حرف وا میداشتند و حاصل زحمات ایشانرا ضبط میکردند یا اینکه آنها را بدیگران کرایه بدانند و باینطریق وسیلهٔ انتفاع مینمودند. درینصورت معلوم است که حال بندگان چگونه بوده است. هرگاه آقای ایشان