برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۱۷۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۱۷۳ —

بامروت و باانصاف و رقیق‌القلب بود چندان بایشان سخت نمیگذشت اما اکثر خلاف این اتفاق میافتاد و آقایان با غلامان مثل حیوان بلکه بدتر رفتار میکردند. آنها را بیجهت میزدند و مجروح میساختند و سیاستهای شدید مینمودند از قبیل داغ کردن و خفه کردن و بدار زدن و غیر ذلک و بنابرین بندگان رومیها از حال طبیعی انسانی خارج میشدند. بعضی حال سبعیت و لجاجت پیدا میکردند. برخی مطیع و بیغیرت و تنبل و بیکاره و رذل و بیعار میشدند.

صاحبان غلام حق آزاد کردن او را نیز داشتند و غلام چون آزاد میشد باز میبایست بآقای سابق اطاعت کند اما دارای حقوق ملت رومی میگردید و تفاوتی که با سایر افراد ملت روم داشت این بود که داخل لشکریان نمیتوانست بشود و بمشاغل و مناصب عالیه هم نمیرسید ولی اعقاب او بتدریج از این حال تنگ خارج میشدند و با سایر مردم یکسان میگردیدند.

( تعداد نفوس ) برای اینکه رتبه و مقام هر یک از مردم روم معلوم باشد هر پنجسال یکمرتبه در آن شهر بتعداد نفوس و تعیین مراتب اقدام میشد و این عمل را سانس[۱] میگفتند و برای اینکار دو نفر از رجال دولت بانتخاب ملت مأمور بودند و محترم‌ترین رجال محسوب میشدند و ایشانرا سانسور[۲] میگفتند. وقتیکه سانسور میخواست تعداد نفوس نماید میبایست تمام مردم


  1. Cens
  2. Censeurs