برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۲۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۲۱ —

جماعت همه مرد بودند رمولوس از اقوام مجاور زن طلب نمود. ایشان او را استهزا کردند. بروی خود نیاورده ضیافتی ترتیب داد و قوم سابن را دعوت کرد. ایشان بی‌خیال با زن و بچه بضیافت رفتند. رمولوس ناگاه برومیها اشاره کرد تا بر سر دخترهای ایشان ریختند و آنها را تصاحب کردند. مردان سابن برای تلافی بجنگ رومیها آمدند. در مقابل کوه پالاتن تپه‌ای بود موسوم به کاپیتل[۱]. رمولوس در آنجا قلعه‌ای بنا کرده و یکدسته مستحفظ قرار داده بود. دختری رومی مسماة به تارپیا[۲] چون دید مردم سابن بازوبندهای طلا ببازوی چپ دارند گفت اگر شما از آنچه ببازوی چپ دارید بمن دهید قلعه را تسلیم شما میکنم. ایشان وعده دادند و قلعهٔ کاپیتل را متصرف شدند و سپرهای خود را بروی آن دختر زدند و او را تلف کردند و بخیال خود وعدهٔ خویش را وفا نمودند زیرا که نیت ایشان از آنچه در بازوی چپ دارند سپرهای خودشان بود. باینطریق آن دختر بسزای خیانت خود رسید و یکی از تخته‌سنگهای کوه کاپیتل باسم او موسوم گردید[۳] و بعدها مرسوم شد که اشخاص خائن و نابکار را از بالای آن سنگ بزیر انداخته هلاک مینمودند.

خلاصه رومیها و سابنها در درهٔ بین کاپیتل و پالاتن محاربه کردند. بعد از کشمکش چند دخترهای سابین که زوجهٔ رومیها شده بودند


  1. Capitole
  2. Tarpeia
  3. Roche Tarpéienne