برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۲۴۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۲۴۷ —

بود و قیصر کشتی زیاد نداشت اما تهور بخرج داده در فصل زمستان هنگامی که سفاین پمپه بجهت محفوظ بودن از انقلابات هوا گوشه گرفته بودند پانزده هزار نفر در خاک ایبر پیاده کرد و حکایت کنند که در آن اوقات روزی منتظر بود که عساکر او بیایند تأخیر کردند حوصله او تنگ شده بلباس مبدل در زورقی نشسته از میان سفاین دشمن خواست از ادریاتیک عبور کند. طوفانی در رسید ناخدا ترسید و مصمم بمراجعت شد. قیصر باو گفت باک نداشته باش زیرا که حامل قیصر و اقبال او هستی و این حرف دلالت بر کمال اطمینان او از بخت و اقبال خویش مینماید. باری چون لشکر خود را وارد ولایت ایلیری کرد درصدد برآمد که قشون پمپه را در تنگنا گرفتار و محصور نماید لکن عدهٔ لشکریان او نصف سپاه پمپه بود و سفاین جنگی و پول و آذوقه هم نداشت و پیشرفتی حاصل نکرد. بنای عقب‌نشینی را گذاشت و به تسالی[۱] رفت. پمپه او را تعاقب نمود و ابتدا میخواست با او جنگ کند باین خیال که قیصر بواسطهٔ بی‌پولی و عدم آذوقه نمیتواند لشکر خود را مدتی نگاهداری نماید اما سناتورها که با او بودند اصرار بمحاربه داشتند لهذا در جلگهٔ فارسال[۲] طرح جنگ ریخت در ضورتیکه چهل و هفت هزار پیاده و هفت هزار سوار داشت


  1. Thessalie
  2. Pharsale