برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۲۵۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۲۵۳ —

پادشاه بود الا اینکه عنوان سلطنت نداشت و بسیاری معتقد بودند که او طالب این عنوان نیز هست. در یکی از اعیاد در حینی که قیصر در صفهٔ مقابل انجمن ملت جلوس کرده آنطوان[۱] که کنسول بود تاجی باو تقدیم کرد که بر سر گذارد. از حضار معدودی صدای تحسین برآوردند و از عموم اثر شادی و تصدیق ظاهر نشد و قیصر تاج را باشارهٔ دست دور نمود آنوقت مردم فریاد شادی برآوردند. قیصر دانست هنوز رومیان بترتیب جمهوری مایل هستند و بعنوان سلطنت او راضی نمیشوند لهذا برای اینکه تغییر حال و رأی در مردم دهد مصمم شد بعنوان انتقام خون کراسوس بایران لشکرکشی نماید و با دولت اشکانی محاربه کند بلکه همان طریقی که اسکندر مقدونی پیمود بپیماید تا جادهٔ سلطنت برای او کوبیده شود.

اما بسیاری از بزرگان روم حتی آنها که برآوردهٔ قیصر بودند از فرمانبرداری و زیردستی نسبت بقیصر که یکی از افراد ایشان بوده و اکنون از همه مقتدرتر شده دلتنگ بودند و او را جبّار و ستمکاری میدانستند که ترتیب دولتی قدیم روم را بهم زده و آزادی را از رومیان سلب نموده و بنابرین قریب شصت نفر از اعضاء سنا برای قتل او اتفاق کردند و معتبرین ایشان دو نفر بودند یکی موسوم به بروتوس[۲] که قیصر باو محبت مخصوص داشت دیگری


  1. Antoine
  2. Brutus