برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۳۳۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۳۳۴ —

را نوشته دیگر تاسیت[۱] که از همه معتبرتر و از مورخین مشهور است اما نویسندگان یونانی از همه معروف‌تر پلوتارک[۲] می‌باشد که ترجمهٔ احوال مشاهیر عالم را نوشته. دیگر لوسین[۳] که حکیم و نقاد بوده. دیگر بطلمیوس[۴] عالم جغرافیائی مشهور و جالینوس[۵] طبیب معروف.

مارکورل امپراطور روم هم افکار خود را بزبان یونانی نوشته است.

حکمت نظری را رومیان چندان طرف توجه قرار نمیدادند ولی بجهت اینکه در رفتار و کردار خود دستورالعملی داشته باشند حکمت اخلاقی را از یونانیها اخذ کرده بودند و بدواً حکمای رومی بدو طائفه منقسم شده بعضی پیرو ذوالنون[۶] گردیدند و جماعتی بجانب اپیقور[۷] گرائیدند. پیروان اپیقور که از جمله ایشان هراس شاعر معروف سابق‌الذکر است صلاح را در تمتع و تنعم می‌دانستند و میگفتند عقل و حکمت عبارتست از اینکه شخص بآسودگی و فراغت زیسته در بند آینده نباشد و اندیشهٔ خیر و شر ننماید.

پیروان ذوالنون که رواقیون[۸] خوانده میشوند از مأئه اول میلادی غلبه داشتند و میگفتند اصل صلاح در تقوی و هفت


  1. Tacite
  2. Plutarque
  3. Lucien
  4. Ptolémée
  5. Galen
  6. Zénon
  7. Epicure
  8. Stoïcien