تحت نظم و اطاعت آورد قدغن کرد که با حربه در کوچههای شهر حرکت نکنند و مزاحم مردم نشوند لکن یک روز سیصد نفر از ایشان مسلح شده بطرف قصر امپراطوری رفتند. پرتیناکس برای آرامکردن آنها بنای حرفزدن را گذاشت. یکی از ایشان نیزه بجانب او انداخت و دیگران کار او را تمام کردند و امپراطوری پرتیناکس سه ماه بیشتر دوام نکرد (سنه ۱۹۳).
بعد از کشتهشدن او بعضی اشخاصی داوطلب امپراطوری شدند و وسیلهٔ نیل مقصود را در وعدهٔ انعام گزاف بقراولان دیدند. در حقیقت رتبهٔ امپراطوری بمقام مزایده و حراج آمد. لکن در همین وقت لشکریانی که در سرحدات بودند نیز بنای رقابت با قراولان گذاشته هریک از آنها سردار خود را به امپراطوری برداشتند. لکن لشکر سرحد دانوب چون کثیرالعددتر و قویتر بودند سردار ایشان که سپتیمسور[۱] نام داشت پیش برد و زودتر خود را بشهر روم رسانید و اردوی قراولان خاصه را محاصره کرده متصرف شد و ایشان را خلع سلاح نموده از شهر خارج کرد و از آن ببعد قراولان خاصه را از میان زبدهٔ لشکریان انتخاب مینمودند.
سپتیمسور بعد از فراغت از عمل قراولان خاصه دو نفر مدعی
- ↑ Septime Sévère