برگه:TarikhMokhtasareDolateGhadimeRoom.pdf/۴۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۴۹ —

به آنها بدهند و عاقبت با ایشان مساوی شدند اما برای حصول مساوات کامل مدت دویست سال زحمت کشیدند و کشمکش کردند و درخصوص این تنازع دویست ساله قصه‌ها نقل کرده‌اند اما مطلب صحیح خیلی کم بدست است.

( قصهٔ اعتزال رعایا از اعیان) ابتدای نزاع رعایا را با اعیان اینطور نقل میکردند که وقتی رومیها با قبائل ولسک جنگ داشتند و کنسول روم اشخاصی را که میبایست بجنگ بروند مبطلبید در این اثنا شخصی ضعیف و لاغر با بدن مجروح آمده در حضور مردم سرگذشت خویش را نقل کرد و گفت من در تمام عمر برای روم جنگ کرده‌ام و در بیست و هشت محاربه داخل بوده و بدرجهٔ سانتوریون[۱] یعنی یوزباشی رسیده‌ام لکن لشکر دشمن خانهٔ مرا آتش زد و خرمن مرا تلف کرد و گلهٔ مرا برد لهذا مجبور باستقراض شدم و نتوانستم ادای دین کنم. طلبکارم مرا زنجیر کرد و زد تا باینحال افتادم ببینند که خدام وطن در روم چگونه اجر میبرند.

رعایا از شنیدن این واقعه خشمناک شده از جنگ کردن امتناع ورزیدند. کنسول بایشان وعده داد که اگر بروید و محاربه کنید شکایت شما را میشنوم و رسیدگی میکنم. رفتند اما جون برگشتند کسی اعتنائی بایشان ننمود لهذا متعرضاً از شهر روم خارج شده


  1. Centurion